کاش یک لحظه به جایم بودی
تا می دانستی در این غربت تنهایی
قلبم چه درد سنگینی را احساس میکند
وقتی که از عشق تو ندارد دگر سهمی
کاش بودی و می دیدی که تمام واژه های
عاشقانه ای که برایت نوشته بودم با نبودنت
گردو غبار غم گرفته اند.
کاش بودی و می شنیدی که هر روز نامت را زمزمه میکنم
و به یاد چشمانت شعر می خوانم که مبادا یادم برود
روزی... زمانی عاشق چشمانت بودم
کاش بودی و غربت تنهایی ام را می دیدی و میدانستی
که پس از رفتنت دلتنگی هایم تمامی ندارند
آیا باورت میشود که قصه عشقمان به پایان رسیده باشد
و من مانده باشم و یک دنیا تنهایی و دلتنگی.
چاره ای نیست...!
باید باورت شود...!
|